به گزارش مشرق، آیت الله نمر اعدام شد؛ خبری کوتاه که خیلیها را بُهتزده کرد. بعضیها میگفتند با شمشیر؛ معلوم نیست! سانسور و سرکوب رسانهها آنقدر در پادشاهی سعودی آنقدر عادی است که نمیتوان به درز جزییات بیشتر امید داشت. وزارت کشور عربستان صبح روز گذشته در بیانیهای از اعدام شیخ به همراه چهل و شش تَن دیگر از زندانیان سیاسی پرده برداشت؛ شکمپرستان عربستان یکتنه تاریخ را هزار سال جابجا کردند؛ اعدام فَله ای مخالفان پیش چشم حقوق بشر و رفقا! این حد از خفقان بیشتر از توتالیته، بوی جنون میدهد؛ شیوخ بنی سعود دیوانه شدند.
بازی تخت و تاج
«یک جنگجوی مقدس که خواستار برگزاری انتخابات در عربستان بود» تیتر ایندیپندنت شد، آدمکُشی دیروز سعودیها آنقدر هولناک بود که خیلی زود سرخط رسانههای مختلف شود. شیخ آزاده بود، و برای آزادی کشته شُد. تحجر قبیلهی آل سعود آنقدر مشمئز کننده بود که واکنش تند و تیز افکار عمومی، کارشناسان و رسانههای مستقل جهان را برانگیزد.
سفارتخانههای عربستان در ممالک مختلف از ظهر دیروز صحنهی اعتصاب و تظاهرات مردمی است که با چشمانی خیس، و قلبهایی آکنده از درد نام شیخ را زمزمه میکردند. مردم از صنعا گرفته تا کشمیر، از پاکستان گرفته تا بحرین عزادار شیخ بودند. شرق عربستان اما دیروز پادگان بود، پادشاهی با استقرار توپ و تانک در خیابانهای قطیف به زور اسلحه سعی داشت تا خشم و اعتراض مردم را سرکوب کند. برخورد نیروهای امنیتی با معترضان در شرق عربستان در برخی موارد به خشونت کشیده شد. معلوم نیست ریاض تا چند به زور سرنیزه خواهد توانست پایههای لرزان سلسلهی فرتوت پسران عبدالعزیز را نگاهبانی کند؟
تحرکات این قبیلهی بیابانگَرد هر روز اشکال رادیکالتری پیدا میکند. قتل عام فلهای دیروز به قدری وحشیانه بود که صدای متحدین اروپایی آنها را هم درآورد. اتحادیهی اروپا در بیانیه ای که روز شنبه منتشر کرد، ضمن ابراز نگرانی شدید، درباره تبعات این اقدام بر مناسبات منطقه هشدار داد. بنی سعود باد کاشت، تضمینی نیست که توفان خون مطهر شیخ، تخت و تاجشان را به باد ندهد.
دیپلماسی زانو زده ادامه دارد!
دو ساعت گذشت، هنوز خبری از آقای رییس جمهور نیست! روحانی که در جریان حادثه تروریستی پاریس با سرعت عملی مثال زدنی کمتر از دو ساعت پیام تسلیت صادر کرد، در جریان اعدام وحشیانهی دهها تَن از شیعیان عربستان همچنان سکوت کرده است! باقر النمر هملباس روحانی نبود؟! شیعه نبود؟! درسآموختهی حوزههای قم نبود؟! آیت الله نبود؟! انسان چه؛ انسان هم نبود؟! احتمالاً نه آنقدر که مثل اهالی فرانسه برازندهی پیام تسلیت روحانی باشد! این اقدام روحانی اما مسبوق سابقه است؛ روحانی پیشتر هم در حالی فی الفور برای قربانیان عملیات تروریستی پاریس اعلامیه صادر میکرد، که در برابر جنایت داعش در لبنان دستکم برای یک روز سکوت اختیار کرد. در ماجرای کشتار وحشیانهی شیعیانِ نیجریه و قتل عام خانوادهی علامه زکزاکی هم، او تقریباً همانقدر منفعل عمل کرد که امروز در ماجرای قتل عام شیعیان عربستان. به نظر میرسد برای روحانی تریج قبای کدخدا، مهمتر از قتلعام فله ای شیعیان با شمشیر است! برای او همهی انسانها با هم برابرند، هرچند بعضیها برابرترند؛ دوستان کدخدا برابرترند!
ایران ملجأ مستضعفین دنیا است؛ قلبهای نومید ستمدیدگان عالم از امریکای لاتین گرفته تا غرب آسیا اینجا است. بر اساس اصل یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی، جمهوری اسلامی ایران خود را موظف به پشتیبانی از «مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان» میداند، با این همه اهتمام دولت فخیمه در اجرای این اصل در بهترین حالت نومید کننده است. ظریف و دار و دسته در حالی در دو سال گذشته ساعتهای فراوانی را به بحث و گفتگو با مقامات ایالات متحده گذراندند، که کمترین اعتنایی به پیگیری امورات مسلمانان و مستضعفین جهان نداشتند.
شاید اگر پیشتر و مثلاً در واکنش به فاجعهی فرودگاه جده، دستگاه دیپلماسی واکنش قاطعی نشان میداد، بسیاری از وقایع تلخ بعدی هرگز اتفاق نمی افتاد. زانو زدن ظریف پیش پای امیر کویت در سازمان ملل، نمودار روشنی از وادادگی سیاست خارجه در برابر شیوخ همپیمان کدخدا بود. ظریف در دو سال گذشته آنقدر خندیده بود که کسی حرفهایش را جدی تلقی نکند. به این ترتیب شاید اگر میخواست هم نمیتوانست حق و حقوق مردم را بعد از فاجعهی جده و یا قتل عام حاجیها در منا استیفا کند. با این همه وی درست در روزهای اوج خشم و نفرت انقلابی مردم بعد از فاجعهی منا، دَم از بهبود روابط زد و اعلام کرد به دنبال دوستی با عربستان است تا نشان دهد چقدر از مطالبات بر حق مردم و رسانهها فاصله دارد. انفعال ذلیلانهی ظریف از سربند داستان جده ادامه داشت تا ماجرای قتل عام شیعیان نیجریه را هم پشت گوش بیاندازد.
در عوض بیابانگردان بنی سعود همزمان با هر عقبنشینی دولت یازدهم، گستاختر شده و شمشیرهاشان را به جان مستضعفین تیز میکردند. از بمباران شیعیان یمن گرفته تا سرکوب آنها در بحرین و تا اعدامهای فلهای دیروز، نتیجهی جبری آن عقب نشینیها است. روحانی با خوش باوری در راه آنچه "تنشزدایی" با غرب مینامید، تنها میخندید و از اتخاذ مواضعی که بأی نحو کان ممکن بود خوشایند آنها نباشد، امتناع میکرد.
خشم مردم اما طبیعی است، مردمی که از واکنش قاطع دولت یکسره
نومید شدند، دست به کار شدند تا با پرپایی تظاهرات صدای اعتراضشان را به
گوش جهان برسانند. انفعال مشکوک و معنیدار دولت روحانی در تمام موارد
گذشته تنها نمک به زخم قلبهای مردم میزد. چشمان مستضعفین جهان به ایران بود، روحانی اما امیدشان را نومید کرد!